حکایت این روزهای فوتبال ایران؛ به جای فوتبال بازی کردن بیانیه بنویس!
انگار تمامی ندارد؛ بیانیه نویسیهای فوتبال ایران را میگوییم که نه تنها به قوت خود باقی است، بلکه در همه جا ریشه دوانده. از تیمهای دسته اولی که شاید صدایشان کمتر شنیده میشود تا تیمهای بالا و پایین جدول لیگ برتر. کمتر هفتهای است که بیانیهای از سوی یکی از باشگاهها منتشر نشود. انگار که باشگاهها به جای مسابقه در زمین، برای بیانیه نویسی مسابقه گذاشتهاند. هرچند این رسم بین برخی مربیان هم وجود داشت و زمانی بیانیههای شمارهدار محمد مایلیکهن و امیر قلعهنویی را علیه یکدیگر میدیدیم و در زمان سرمربیگری کارلوس کیروش در تیم ملی هم، این مربی پرتغالی با بیانیههای فیسبوکی هر روز علیه کسی موضع میگرفت. موضوعی که دیگر تبدیل به یک فرهنگ در فوتبال ایران شده و کسی هم نیست مقابل این اتفاق را بگیرد یا راه حلی برای تغییر این فرهنگ داشته باشد.
کافی است در هفتهای اشتباه داوری صورت بگیرد، کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال رأیی درباره تیمی یا بازیکنی بدهد، خدا نکند تیمی موفق به کسب پیروزی نشود. درست شده ماجرای «اینجا زمین کج است». هر تیمی که موفق به پیروزی نشود، روابط عمومی یا مدیر رسانهای یا مقامهای بالاتر از آن باشگاه دست به قلم میشود و بیانیه نویسی را شروع میکند. باشگاهها و تیمها فراتر هم رفتهاند و با بیانیه نویسی پیش از مسابقات، قصد تحت تأثیر قرار دادن داور مسابقه یا عوامل برگزاری مسابقات را دارند. برخی با بیانیههای خود داور را تغییر میدهند و برخی هم با سیاست سکوت، سنگر میگیرند تا بلکه مثلاً سازمان لیگ نازشان را بخرد.
در اینکه برگزاری لیگ ایرادهای فراوانی دارد، اشتباهات داوری زیاد شده و با حرفهای شدن فاصله داریم، شکی نیست، اما کدام رفتار مربیان یا باشگاهها با حرفهایگری سنخیت دارد؟ به خصوص آنهایی که دَم از حرفهای بودن میزنند و هر روز با نیش و کنایه واژه لیگ حرفهای را زیر سؤال میبرند چه زمانی رفتار حرفهای از خود نشان دادهاند جز هنگام عقد قرارداد و قرار دادن صفر مقابل رقم دستمزدشان؟ بیانیه نویسی نه فقط مختص یک نفر و دو نفر، نه فقط مختص یک باشگاه و دو باشگاه، بلکه رفتاری همهگیر و البته ناپسند شده است. رفتاری ناپسند برای تحت فشار قرار دادن مسئولان برگزار مسابقات، داوران، تیم حریف و... که خروجی آن میشود خشونت هواداران تیمها علیه عوامل مختلف. در این بین فدراسیون فوتبال که متولی فوتبال کشور است و سازمان لیگ که متولی برگزاری مسابقات، چه رفتاری از خود نشان میدهند؟ چه رفتار بازدارنده و محکمی صورت گرفته تا مقابل این بیانیه نویسیها گرفته شود؟ انگار سیاست فدراسیون فوتبال مقابل ایجاد این فضای مسموم سیاستی جز سکوت نیست. سیاست فدراسیون نگاه کردن به این بیانیههاست تا هر روز همه به خودشان اجازه بدهند به این فضای مسموم را گسترش بدهند.
این انتقاد پیش از هر چیزی به باشگاههایی وارد است که بیشتر آنها واژه فرهنگی را در پیشوند نامشان به یدک میکشند. مربیانی که مدعی حرفهای بودن هستند، اما خودشان برای نوشتن بیانیه علیه داور و سازمان لیگ و... پیشنهاد میدهند و البته سازمان لیگ که هنوز نتوانسته باشگاهها را به اقناع برساند تا دست از این کارها بکشند. در رأس اینها باید به نقش فدراسیون نگاه کرد که هنوز نتوانسته سیاستی برای ریشه کن کردن این فرهنگ اتخاذ کند تا هر روز شاهد بیانیه از سوی یکی از باشگاهها باشیم. این روزها جنگ از داخل مستطیل سبز به بیرون کشیده شده و گویی هر تیمی پیش از بازی داور و عوامل مسابقه را بیشتر تحت فشار قرار دهد موفقتر است. انگار که هر چه بیشتر، قبل از بازی و در کنار زمین داد و فریاد کنی موفقتری.
انتهای پیام/